jump to navigation

شرط بندي اکتبر 5, 2008

Posted by aMiN in جالب و بکر.
Tags: , , , , ,
trackback

یک روز خانم مسنی با یک کیف پر از پول به یکی از شعب بزرگترین بانک کانادا مراجعه نمود و حسابی با موجودی 1 میلیون دلار افتتاح کرد . سپس به رئیس شعبه گفت به دلایلی مایل است شخصاً مدیر عامل آن بانک را ملاقات کند . و طبیعتاً به خاطر مبلغ هنگفتی که سپرده گذاری کرده بود ، تقاضای او مورد پذیرش قرار گرفت . قرار ملاقاتی با مدیر عامل بانک برای آن خانم ترتیب داده شد .

پیرزن در روز تعیین شده به ساختمان مرکزی بانک رفت و به دفتر مدیر عامل راهنمائی شد . مدیر عامل به گرمی به او خوشامد گفت و دیری نگذشت که آن دو سرگرم گپ زدن پیرامون موضوعات متنوعی شدند . تا آنکه صحبت به حساب بانکی پیرزن رسید و مدیر عامل با کنجکاوی پرسید راستی این پول زیاد داستانش چیست آیا به تازگی به شما ارث رسیده است . زن در پاسخ گفت خیر ، این پول را با پرداختن به سرگرمی مورد علاقه ام که همانا شرط بندی است ، پس انداز کرده ام . پیرزن ادامه داد و از آنجائی که این کار برای من به عادت بدل شده است ، مایلم از این فرصت استفاده کنم و شرط ببندم که شما شکم دارید !

مرد مدیر عامل که اندامی لاغر و نحیف داشت با شنیدن آن پیشنهاد بی اختیار به خنده افتاد و مشتاقانه پرسید مثلاً سر چه مقدار پول . زن پاسخ داد 20 هزار دلار و اگر موافق هستید ، من فردا ساعت 10 صبح با وکیلم در دفتر شما حاضر خواهم شد تا در حضور او شرط بندی مان را رسمی کنیم و سپس ببینیم چه کسی برنده است . مرد مدیر عامل پذیرفت و از منشی خود خواست تا برای فردا ساعت 10 صبح برنامه ای برایش نگذارد .

روز بعد درست سر ساعت 10 صبح آن خانم به همراه مردی که ظاهراً وکیلش بود در محل دفتر مدیر عامل حضور یافت .
پیرزن بسیار محترمانه از مرد مدیر عامل خواست کرد که در صورت امکان پیراهن و زیر پیراهن خود را از تن به در آورد .
مرد مدیر عامل که مشتاق بود ببیند سرانجام آن جریان به کجا ختم می شود ، با لبخندی که بر لب داشت به درخواست پیرزن عمل کرد .
وکیل پیرزن با دیدن آن صحنه عصبانی و آشفته حال شد . مرد مدیر عامل که پریشانی او را دید ، با تعجب از پیر زن علت را جویا شد .

پیرزن پاسخ داد من با این مرد سر 100 هزار دلار شرط بسته بودم که کاری خواهم کرد تا مدیر عامل بزرگترین بانک کانادا در پیش چشمان ما پیراهن و زیر پیراهن خود را از تن بیرون کند !

دیدگاه»

1. صادق - اکتبر 5, 2008

عجب تیزی بود پیرزنه!

2. سروش - اکتبر 5, 2008

هممم

3. پیام - اکتبر 5, 2008

و این است مغز اقتصادی…
فقط ای کاش در راه درست استفاده شود

4. دل‌زده - اکتبر 5, 2008

سوسکش کرده اساسی!

5. silvercover - اکتبر 6, 2008

خوشحالم که نوشتی…

6. 25mordad - اکتبر 6, 2008

حال کردم … شرط می بندم که … سر چی ببندیم ؟

7. sinac - اکتبر 7, 2008

امین، خیلی جالب بود. من از این داستانها خیلی خوشم می یاد 🙂

8. چشم غمگین - اکتبر 9, 2008

همانا بانوان بسیار بسیار زیرک می باشند :))

9. 3dar4 - اکتبر 9, 2008

عالی بود چند وقت نبودی دست پر برگشتی مثل همیشه مطالبت تکه

10. Ali - اکتبر 10, 2008

امین جون کمکی از من بر میاد بگو تا انجام بدم . ایشالله مشکلت حل شه .

11. satrap - اکتبر 10, 2008

عجب پدر سوخته ای بوده این زنه 😀 😀 😀

12. erfan taheri - اکتبر 10, 2008

خیلی حال کردم در زمانی که داشتم می خواندم نمی توانستم حتی حدس بزنم آخرش اینطوری میشه! ولی بیچاره ریئس بانک!

13. elnaz - اکتبر 13, 2008

khaili alii boddd ,miciiiiiiiiiii

14. elnaz - اکتبر 13, 2008

,lkhaili alii boddd ,miciiiiiiiiiii,lotf kardi

15. حامد - اکتبر 13, 2008

اينو من براي يه قسمت ديگه از بدن رييس شنيده بودم

16. sinac - اکتبر 15, 2008

رفتی دانشگاه یا مکه!
امین، دانشگاه جایی داره به نام سایت و توی همه شهر ها هم کافی نت پیدا میشه. جالبتر اینکه پدیده نوظهوری به نام لپ تاپ به بازار اومده که قابلیتهای PC رو داره و جالبتر از اون قابل حمل هم هست! باور کن، البته بنده حالم خوبه و ما هم در سال 2008 زندگی میکنیم و این کامنت هم در سال 1980 گذاشته نشده بلکه در سال 2008 گذاشته شده و مطالب وبلاگ شما نیز در سال 2008 انتشار می‌یابد!
لپ کلام، وبلاگتو بروز کن! 🙂

17. farid - اکتبر 15, 2008

بريم بزنيم تو كار شرط بندي

18. Aamir - اکتبر 15, 2008

عجب…! ایرونی نبوده؟!

19. کنجکاو - اکتبر 16, 2008

جالب بود!
جدیداْ خیلی کم آپدیت می کنید!

20. rezab - اکتبر 17, 2008

باهال بوده واقعا….

21. شقایق - اکتبر 19, 2008

خیلی خیلی جالب بود

22. رضا - اکتبر 20, 2008

سلام دوست عزیز وبلاگ خیلی قشنگی داری.
من یه وبلاگ دارم با پیج رنک 3 و آمار حدود 3-4 هزار اگه تمایل داشتی منو با عنوان افسانه جومونگ – jumong لینک کن وخبرم کن تا وبلاگ قشنگتو لینک کنم.
موفق باشی

23. لی لی - اکتبر 25, 2008

از این پست دو نتیجه میشه گرفت, یکی اینکه مردا خیلی …… . دوم اینکه به احتمال 99% پیرزنه رشته اقتصاد یا حسابداری خونده بوده. به هر حال خیلی حال کردم باهاش باید به این پیرزنه بهترین جایزه رو داد چون خیت کردن یه مرد برابر با خیت کردن همه مردای دنیا . دلم خنک شد

24. topdl - نوامبر 11, 2008

خیلی باحال بود :دی

25. mohammad - ژانویه 13, 2009

ک… عمه ت ای عقده ای لی لی که دو تا بالاتر کامنت دادی.. بیا ک… نوش جان کن….

26. mmahdy - ژانویه 18, 2009

حصر بالمواقع التي تعرض أخر الأخبار والتطورات السياسية التي تحدث بغزة

أعرض فيما يلي لمجموعة كبيرة من المواقع التي عرض لأخر الأخبار والتطورات السياسية التي تحدث بغزة بفلسطين، والتي تقدم الأخبار والمقالات ومقاطع الفيديو واللمقاطع الصوتيه الخاصة بالعدوان الإسرائيلي على غزة.
للدخول الرابط التالي

http://www.islamonline.net/SiteDirectory/Arabic/subcategories.asp?id=336


بیان دیدگاه